جدول جو
جدول جو

معنی طهارت جای - جستجوی لغت در جدول جو

طهارت جای
(طَ رَ)
مبرز. بربخ. مبال. کنیف. آبریز. مرحاض. آبخانه. بیت الخلاء. آبشتنگاه. متوضّاء. کنایه از متوضی، و پسین مستعمل بعضی متأخرین است. (آنندراج) : بسیار نشستن بر سر چاه طهارت جای زیان دارد (بیماری بواسیر را). (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
عقل در دست یک رمه خودرای
چون چراغ است در طهارت جای.
سنائی.
نقل است که شیخ چهل سال در مسجد مجاور بود، جامۀ مسجد جدا داشتی و جامۀ خانه جدا، و جامۀ طهارت جای جدا. (تذکره الاولیاء عطار)
لغت نامه دهخدا
طهارت جای
آبریزگاه جایی مستراح مبرز مبال
تصویری از طهارت جای
تصویر طهارت جای
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طَ رَ)
مبرز. و رجوع به طهارت جای شود: موسی را عادت بود که چون طهارت کردی از خلق دور شدی و آن سنت شدی چون طهارت گاه رفت. (قصص الانبیاء ص 124)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طهارت گاه
تصویر طهارت گاه
آبریزگاه جایی مستراح مبرز مبال
فرهنگ لغت هوشیار
دیدن طهارت کردن از غم بیرون آید - یوسف نبی (ع)
فرهنگ جامع تعبیر خواب